پوشیدگی" و "برهنگی" در "عرصه عمومی" (آزادی، آگاهی، قانون)
"عفاف و حجاب" - (نشست "پوشش الزامی" ، تداوم "انتخاب انسانی")
بسمالله الرحمن الرحیم
سلام عرض میکنم خدمت خواهران و برادران عزیز.
گفتند که مسئله حجاب را دوستان مشکل دارند و برادران رعایت نمیکنند! وقتی میبینیم رسانههای دشمن از VOA و BBC و ساواکیها و منافقین و بهایی و قاچاقچی و معتاد یا بریدههای این طرف، همه با هم سر چندتا مسئله تمرکز کردند و متحد شدند یکی از آنها مبارزه با عفت و حیا و شرم اخلاقی به نحو عام در جامعه است و به نحو خاص در زنان و دختران است و بطور اخص مسئله پوشش و حجاب، نه لزوماً چادر بلکه اصل حجاب تمرکز کردند و واقعاً میلیاردها سرمایهگذاری از طریق فضای مجازی و فیلم و سازماندهی داخلی و شبکهسازی پشت آن آمدند شاید در 60 سال – 100 سال پیش نه این که نبود بلکه با این شدت نبود و الا اصل مسئله حجاب همیشه یک بُعد اصلی در حوزههای دشمن بوده است چون میدانند وقتی برهنگی آمد هم فروپاشی اخلاقی در جامعه میآید، فروپاشی معنوی، فروپاشی خانواده و اگر بتوانند بویژه زنگ را کشف حجاب کنند، برهنه کنند، فاسد کنند، دیگر کل جامعه بشری خراب میشود یعنی هرجا زن برود خانواده دنبال آن میرود یعنی کل جامعه میرود. اگر زن، مادر، همسر به سمت قله حرکت کند کل جامعه به آن سمت میرود. به سمت دره حرکت کند و پایین بیاید جامعه پایین میآید. اگر دوستان یادشان باشد قرآن راجع به فرعون و سایر قدرتهای فاسد میگوید «یذبحون ابنائهم و یستحیون نسائهم» مردها را میکشند که مقاومت سختافزاری فیزیکی را بشکنند. در مورد زن میدانند که مسئله با کشتن نیست چون از ناحیه زنان احساس تهدید شاید سخت افزاری و جنگ و براندازی نکنند اما براندازی نرم، یعنی بیسروصدا. میگوید فرعون زنان را نگه میداشت برای این که از آنها استفاده کند و از طریق آنها بر نسل بعد و جامعه مسلط بشود این که به محض این که در ایران کودتا میکنند و رضاخان را میآورند و وقتی جا میافتد یکی از پروژههای اصلی آن کشف حجاب و برهنهسازی زنان است و در کنار آن ممنوع کردن عزاداری سیدالشهداء است و تعطیل کردن کل حوزههای علمیه و خلع لباس روحانیون و کشف حجاب زنان است. اینها دو – سهتا طرح اصلیشان بود زمان رضاخان اول با زور و بعد هم زمان محمدرضا دیگر احتیاجی به زور نبود چون تا یک حدودی اثر گذاشته بود و بخشی از یک نسل ساخته شده بود این نشان میدهد که در چه چیزهایی حساس هستند و میدانند اگر اینها بماند مقاومت اجتماعی دوباره احیاء میشود و اگر اینها این سد را بشکنند که یکی از آنها پوشش حیا شرم جنسی و اخلاقی در جامعه است که هم نسل بعد را درست تربیت میکند و هم از دژ خانواده حفاظت میکند و بیناموسی و فروپاشی هویتی ایجاد میکند علاوه بر فروپاشی اخلاقی. لذا حتماً یکی از پروژههای اصلی دشمن همیشه بوده در ایران هم فقط نبوده بلکه در کل جهان اسلام از صد سال پیش، جنگ اول و دوم بینالملل که جهان اسلام به کلی شکست خورد و فروپاشید متلاشی شد و غربیها و انگلیسها و فرانسویها و روسها و بعد آمریکاییها آمدند و کل جهان اسلام را بین خودشان تقسیم کردند که ما سهم آمریکاییها و انگلیسها شدیم همهشان در تمام سرزمینهای اسلامی چندتا کار مشترک کردند یکی تلاش برای تغییر خط الفبا که در خیلی از کشورها موفق شدند یعنی از ترکیه که مرکز خلافت عثمانی بود ششصد سال سابقه که نصف اروپا را گرفته بود که الان نسل جدیدشان نمیتوانند خط عثمانی بخوانند و بلد نیستند عربی و فارسی، زبان فارسی زبان رسمی خلافت عثمانی بود دیگر کسی آنها را نمیتواند بخواند ارتباط کلاً قطع شد. کشورهای آسیای میانه، خط روسی اجباری شد و کشورهای مسلمان خیلیهایشان خط لاتین اجباری شد حالا در ایران و کشورهای عربی نتوانستند خط و زبان را تغییر بدهند ولی توانستند زبانهای خودشان را اجباری کنند، تحمیل کنند، فرهنگسازی کنند و مثلاً در تمام جهان اسلام تاریخها را سال میلادی کردند غیر از ما و شاید یک کشور دیگر کل جهان اسلام، تاریخ آن تاریخ هجری نیست تاریخ میلادی است! حتی خود کشورهای عربی و خلیج فارس، حتی خود عربستان همه اینها تاریخ میلادی است یعنی تغییر تاریخ، تغییر هویت، تغییر زبان، خط، به اسم ملت و ملیَت، به جنگ دین و مذهب رفتن، وقتی که مذهب به اسم ملیگرایی حذف شد و بعد ملیگرایی و تعصب ملی را هم با شعار غربیسازی و جهانیسازی از بین بردند یعنی به اسم اینجا. به اسم ایرانیگری اسلام را زدند که کنار بگذارند که اسلام عرب است مربوط به ایرانی نیست. وقتی آن را به اسم فارسی و ایران باستان کنار بزنند بعد سراغ ایرانیت بیایند و ایرانی و ایران باستان یادشان میآید همه اینها بایدکنار برود و به جای آن فرهنگ انگلیسی و خط انگلیسی و زبان آنها بیاید. در برخی از این پروژهها موفق شدند. در ایران در بعضی نیمه موفق شدند در بعضی شکست خوردند در مسئله حجاب تا حدود موفق شده بودند و بخشهایی مخصوصاً از نسل پهلوی را به آن سمت اول با زور بردند بعد کمکم با زور نه، کاری کردند که خودشان بخواهند این کار را بکنند. دهه 50 مخصوصاً از سال 42 به بعد که نهضت مقاومت اسلامی در ایران به رهبری امام(ره) احیا و تقویت شد و یک جنبش اجتماعی اسلامخواهانه، هم اسلام عبادی اخلاقی و معنوی و هم بُعد سیاسی اسلام. اسلام سیاسی نباید بگوییم بلکه باید بگوییم بُعد سیاسی اسلام. چون اسلام سیاسی از اسلام عرفانی، از اسلام عقلی و فلسفی که جدا نیست ما چه چندتا اسلام نداریم یک اسلام است که ابعاد مختلف دارد گروههای منحرف افراطی و تفریطی هر کدامشان به یک بخش آن میچسبند و بقیه را نادیده میگیرند خب اگر اسلام سیاسی است، آن یکی میگوید اسلام، عبادی و عرفانی است و آن یکی میگوید اسلام اخلاقی است، آن یکی میگوید اسلام، فقهی است. اسلام همه اینها هست یک بُعد عقلی و فلسفی دارد یک بُعد عرفانی معنوی دارد یک بُعد اخلاقی و تربیتی دارد یک بُعد سیاسی مدنی دارد همه اینها هست همه هم به هم مربوط است خب تحت تأثیر این قضیه اواخر دهه 50 یک جنبش حتی از میان جوانان مذهبی و حتی نیمه مذهبی در جهت غربستیزی و از جمله برهنگی ستیزی بوجود آمد یعنی ما حتی قبل از انقلاب موجی داشتیم گرچه کمّاً محدود بود ولی کیفاً خیلی مهم بود که اینها خودشان گاهی علیه خانوادههایشان قیام میکردند و طرف حجاب میآمدند پسرها میآمدند ریش میگذاشتند دخترها محجبه میشدند حتی اسمهای سوسولی داشتند خودشان میآمدند اسمشان را تغییر میدادند که مثلاً به ما بگوییم فاطمه, زینب. قبل از انقلاب میخواستند یک کسی را مسخره کنند میگفتند فاطمه! زینب! این اسمها را برای مسخره به کار میبردند! یک مرتبه فرهنگ غرب و رژیم شا هنشاهی، حالا غیر از یک بخشی مذهبی خاص دارم میگویم در قشر خاکستری و متوسط. یک مرتبه ورق برگشت. این نهضت بیحجابی از اروپا به ترکیه آمد زمانی که آتاتورک را غربیها آوردند از آنجا ایران آمد و بعد افغانستان رفت. در انقلاب اسلامی این موج برگشت. نهضت حجاب در اینجا پیروز شد، حجاب از جمله آرمهای انقلاب اسلامی شد و پیام سیاسی هم داشت حالا غیر از پیام اخلاقی و شرعی و معنوی که قبلاً داشت پیام سیاسی، به عنوان یک جور نهضت ضد استبدادی و دیکتاتوری شاه که ضد حجاب بود و ضد سلطه غرب که یکی از نمادهای آن برهنگی است چنانکه الآن هم میبینید حجاب را در 7- 8- 10تا کشور اروپایی با شعار لیبرالیزم و آزادی حجاب را ممنوع کردند همجنسبازی را قانونی و نهادینه کردند یعنی اینها با قانون از ضد اخلاق حمایت میکنند ولی میگویند شما با قانون از اخلاق حمایت نکنید! میگوید شما حجاب را قانونی نکنید ولی ما بیحجابی را قانونی میکنیم. ما که طبق مبانی اسلام میتوانیم حجاب را قانونی کنیم شما طبق مبانی لیبرالیزم نمیتوانید بیحجابی را قانونی و اجباری کنید اصلاً شعار لیبرالیزم این است آزادی مذهب، آزادی عقیده، آزادی لباس. باید آزاد بگذارید. خب شعار ما که این نیست شعار ما رشد و تکامل است، حمایت از اخلاق است ما حق داریم به نفع حجاب قانون بگذاریم اما شما با مبانی خودتان با مبانی لیبرال، حق ندارید علیه حجاب قانون بگذارید باید آزاد بگذارید ما به مبانی خودمان عمل میکنیم شما به مبانی خودتان عمل نمیکنید. بله این مسائل احکام اسلام، دو بُعد دارد، یک بُعد بین شخص و خداست آنجا نه کسی حق دارد تجسس کند سرکشی کند فضولی کند در حریم خصوصی کسی که این آیا عقیده دارد یا ندارد؟ به هیچ کس مربوط نیست به حکومت اسلامی هم مربوط نیست حق تجسس در حریم خصوصی افراد را ندارد که ببیند این در خلوت خودش گناه میکند یا نمیکند؟ به خودش مربوط است بهشت و جهنم خودش است وظیفه خودش هست اختیار خودش هست. اما اگر بخواهد در جامعه حریم عمومی تأثیرگذاری کند یعنی دارد برای گسترش فساد در جامعه شبکهسازی میکند یا اصلاً علناً در عرصه عمومی میآید اینجا حکومت حق دارد بلکه وظیفه دارد که قانون بگذارد و هم فعالیت فرهنگی و حقوقی از همه جهات باید به وظیفهاش عاقلانه و عادلانه عمل کند. بنابراین دو بُعد دارد این که طرف بگوید بدن خودم هست لباس خودم هست هرکاری بخواهم بکنم جواب این است که بدن خودت هست لباس خودت هست ولی خیابان خودت نیست، خیابان، پارک، اتوبوس، مترو، دانشگاه، سینما اینها که حریم خصوصی شما نیست اینها حریم عمومی است. حکومت برای حریم خصوصی شما نمیتواند قانون بگذارد نباید هم بگذارد اما حریم عمومی همه جای جهان حتی حکومتهای ضد دینی برای حریم عمومی قانون میگذارند منتهی قانون خودشان با مبانی خودشان. یکی از دوستان سنگاپور بود میگفت آنجا توی اتوبوس آدامس جویدن جرم است و جریمه دارد! برای چی؟ خب آدامس خودم هست دهان خودم هست میگویند بله، ولی اتوبوس خودت نیست. میگویند برای چی؟ گفت برای این که میجوند گاهی بعضیهایشان آدامس را پشت صندلی میچسبانند و میروند برای همین کل آدامس جویدن افراد در اتوبوس ممنوع و جرم است و جریمه دارد. من در خود آمریکا دیدم که شیشه مشروب را در بعضی از ایالتها ازجمله خود واشنگتن اینطوری بود شیشه مشروب را در خیابان علنی نباید دستت بگیری! باید توی پاکت بگذاری پاکتی که توی آن دیده نشود. خیلی برایم جالب بود که اینها نه با شراب مشکل دارند نه با مستی، اما با بدمستی و تبلیغ مستی در عرصه عمومی و خیابان مشکل دارند مشکل اخلاقی و معنوی و شرعی ندارند مشکل مدنی دارد که این ممکن است باعث بشود که به خیابان بیایند بدمستی بکنند قوانین رانندگی را بهم بزنند و مزاحم دیگران بشوند. از این جهت. یا رسماً فاحشهخانه هست که ایدز نباشد و مالیات هم بدهد اما فاحشه خیابانی نباید باشد البته قانوناً نه این که واقعاً عمل بشود ولی مواردی هست که میگفت میآیند میگیرند. علت آن هم این نیست که با فحشا و زنا مخالف هستند نه، بلکه میگویند جای زنا در خیابان نیست فاحشهخانهها مالیات میدهند اینجا حریم عمومی است. حتی بر مبنای کفر هم عرصه عمومی در پوشش، کاملاً دخالت دارد حتی آنجاهایی که لختی هستند یعنی بعضی از کشورهای اروپایی و بخشی از آمریکا اجازه میدهند که همه لخت و مادرزاد بیرون بیایند اما نه همه جا و همه وقت. باز برای عرصه عمومی قانون مینویسد. بعضی جاها شهرک لختیها دارند میگویند هرکس میخواهد مادرزاد لخت بشود بلیط بخرد پولش را بدهد بروند آنجا، همه لخت هستند و از آن محوطه بیرون نیایند. در خیابان که نمیگذارند. آن شهرهای اروپایی که خیلی وادادهاند آنها هم میگویند اگر میخواهند لخت بیایند با وزارت کشور و دولت هماهنگ کنند حق دولت را بدهند یک پولی باید بدهند اینها از چه ساعتی تا چه ساعتی کدام خیابان؟ و باید از کنار خیابان بروند که ترافیک ماشینها بهم نخورد یعنی باز برای آنها هم قانون مینویسند که لخت مادرزاد که بیرون میآیید الآن دو هفته پیش به هر بهانه هم لخت میشوند مثلاً میخواهند از دوچرخه سواری دفاع کنند دو – سه هفته پیش روز دوچرخهسواری لختها شد – خبرهایش در اینترنت هست – که میخواهیم دوچرخه سواری کنیم و سوار ماشین نشوند. که خیلی خب کار خوبی است برای چه شلوارتان را درمیآورید؟ شلوار چه ربطی به دوچرخه دارد. نه ما اینجوری میخواهیم بیاییم! چند هزار نفر مرد و زن، همه شلوارها را درآوردند لخت مادرزاد روی دوچرخه نشستند توی خیابانها به اسم این که ما میخواهیم از دوچرخهسوارها حمایت کنیم. باز چند وقت در یکی از این کشورها گفت که برای دفاع از طبیعت و بزمچههای توی جنگل! بازدوباره شلوارها را پایین کشیدند! حالا این که آنها به هر بهانهای این کار را میکنند آن یک بحث است میخواهم بگویم حتی آنجاها هم اینطوری نیست که حریم عمومی هرکس هر کاری دلش میخواهد بکند! یعنی مثلاً توی هر خیابانی میروی دو – سه نفر لخت باشند یکی نباشد اینطوری نیست پس در عرصه عمومی همه جا قانون هست من به روزه عقیده ندارم نمیخواهم روزه بگیرم من میخواهم جهنم بروم! خب به جهنم که میخواهی به جهنم بروی! اما در حریم خصوصیات برو ماه رمضان حق نداری یک حریم عمومی است و یک توهین به کل دین خداست که در این جامعه برای همه محترم است. مخصوص ما هم نیست شما الآن حق ندارید به یک کشوری بروید و به مقدسات آنها توهین کنید هندیها گاوپرست هستند گاو مقدس دارند اگر شما به یک کسی به عنوان فحش آی گاو کنار برو! جلوی آنها نباید فحش بدهی. قرآن میگوید به بت بتپرستان فحش ندهید. چون آنها برمیگردند به خدای شما فحش میدهند بعد سربهسر میشوید اصلاً روال ما فحش نیست، تبیین است، توضیح است، پاسخ به ابهامات است، افشا کردن توطئههاست بعد تصمیم با خود مخاطب مکلّف است. اما یک بُعد، مسئله شخصی است. همه احکام یک بُعد شخصی دارد آنجا کسی نباید الزام و اجبار کند نمیتوانی هم بکنی حتی در مورد پدر و مادر که میگوید گاهی بچهتان نماز نمیخواند شما باید وظیفهتان را انجام بدهید تبیین بدهید یک مقدار هم اخم و تشویق و تنبیه هم لازم است اما از یک جایی بعد دیگر توصیه نداریم که شما باید به قصد کشت جلو بروید! شما وظیفهتان را انجام بدهید هم محبت، هم معرفت که محبت از معرفت هم مؤثرتر است این دو وظیفه را انجام بده دیگر بعدش این که این چه تصمیمی میگیرد این آدم بالغ است و مسئولیت خود اوست شاید میخواهد جهنم برود، بیرونش کنید سقوط بیشتر میشود.
بنابراین مخاطب اصلی انسان است. موضوع انسان است. مهم انسان است. اصالت با انسان است. رشد انسان، نجات انسان، رهایی انسان، آگاهی انسان، آزادی توأم با مسئولیت. آزادی بیمسئولیت خطرناک است مسئولیت بدون آزادی هم خطرناک است یعنی بیفایده است آزادی مسئولانه، آگاهی ببخشی، آزادی در چارچوب آگاهی و خود آن مسئولیت را باید بفهمد. حالا آگر آمدیم طرف نفهمید گفت من نه نماز میخواهم نه روزه میگیرم و نه میخواهم حجاب را رعایت کنم! خیلی خب تو در حریم شخصی خودت برو کلهات را به دیوار بزن! اما حق نداری در عرصه عمومی یا حتی محیط دیگری شروع کنی علیه اینها جوسازی کنی، توهین کنی، دیگران را تحریک کنی که این ضوابط را زیر پا بگذارند. اینها شما متعرض حقالناس شدی، یعنی داری به حقوق جامعه تجاوز میکنی. اینجا حریم عمومی است قانون میشود گذاشت. در مورد کرونا هم همین مسئله بود حالا چون کرونا مسئله مرگ و زندگی جسمانی است همه خوب میفهمند که باید واکسن بزنید. آقا من به کرونا عقیده ندارم خیلی خب عقیده نداری برای خودت محترم است برای ما محترم نیست، من نمیخواهم ماسک بزنم، خیلی خب نخواه، توی خانه و توی اتاقت نزن. ولی چون بیرون میآیی و با دیگران ارتباط داری و قانون اعلام میکند این خطر وجود دارد و تهدید جان دیگران است، جان خودت برای خودت بیارزش است اما جان بقیه را که تو حق نداری متعرضشان بشوی چطور راجع به جسم و جان میگویی ولی راجع به روح و روان نمیگویی؟ بعد هم این استدلال که همه جا قابل تسرّی است. این که میگویند هرچه بگویید بیشتر تمایل پیدا میکنند این کار را بکنند ولی هیچی نگویید کمکم جمع میشود! قانون میگذارید بدتر میشود خب شما این را راجع به همه جرمها بگویید! مثلاً مواد مخدر را بگویید قانون نگذار، ممنوع نکن، بگذار آزاد باشد به شعور مردم احترام بگذار هرکس میخواهد معتاد بشود و هرکس میخواهد معتاد نشود! فاحشهخانهها را آزاد بگذارید هرکس بخواهد فاحشهخانه میرود، شرابخانه، فاحشهخانه! هرکس بخواهد عرقخوری میرود و هرکس هم بخواهد مسجد میرود! اعتکاف! مردم خودشان میخواهند بروند هرکس هرجا میخواهد برود یکی میخواهد بهشتی باشد یکی نمیخواهد بهشتی باشد میخواهد همینجا خوش بگذراند بعد به جهنم برود به تو چه؟! جواب این است که صحبت آن یکی اگر باشد بله، هرکس میخواهد جدا جدا خودش فردی این کار را بکند اما عرصه عمومی و جامعه این است ضمن این که وقتی شما شرابفروشی و مواد مخدر و فاحشهخانه را آزاد گذاشتی، اتفاقاً بخش مهمی از متوسطین جامعه در این شیب قرار میگیرند و گرفتار میشوند ولی وقتی نباشد علنی و قانونی نباشد زیرزمینی و غیر قانونی باشد فقط آنهایی که مریض هستند دنبال آن میروند بقیه که اکثر مردم هستند ولو به لحاظ ارادی و فرهنگی قوی نباشد ولی وقتی که غیر قانونی و زیرزمینی است میفهمد هم این کار غیر قانونی درست نیست و هم میفهمد که هزینه دارد دنبال آن نمیروند یا کمتر میروند ولی وقتی که علنی شد و قانونی شد بیشتر میروند! اگر مواد مخدر را الآن آزاد کنید اعتیاد کمتر میشود! کدام عاقلی چنین حرفی را میزند؟ الآن شما میدانید در آمریکا و بعضی جاهایش مواد مخدر را در بعضی از مغازههای بقالی میآیند میفروشند عین شیر و پنیر و تخممرغ! در هلند در آمستردام گفتند که مغازههای کافیشاپ انواع مخدر هست مثل قهوه و شراب سفارش میدهند میخواستم بروم ببینم ترسیدم یکی عکس من را بگیرد پخش کنند بگویند رفته آنجا. خیلی دلم میخواست بروم ببینم چطوری است. یکی هم خیابانهایی آنجا هست که مرد و زن و دختر و پسرهای خوشگل را پشت ویترین عین ماشین ظرفشویی و جاروبرقی پشت ویترین نشستهاند و قیمت روی آنهاست که همینطور که میروی چیزی بخری اینها را ورانداز میکنی و میگویی این را میخرم! مثل برده و کنیز, میگویی مثلاً من این را یک ماه اجارهاش میکنم! میگفتند نشستند روی صندلی پشت شیشه. حالا آیا کشورهایی که اینگونه برخورد میکنند مواد مخدر و فحشا کمتر شده است؟ یا بیشتر میشود؟ جالب است یک تابلوی تبلیغاتی دیدم عکس پلیس با یک جوانی که دارد مواد مخدر میفروشد. عکس پلیس را بزرگ در خیابان در بیلبورد انداختند که بالای سر این جوان است و به او میگوید که این مواد مخدر برای تو ضرر دارد مصرف نکن خوب نیست این جمله را از قول پلیس نوشته است. بعد آن جوان میگوید میدانم ضرر دارد ولی دوست دارم. بعد پلیس خودش فندک روشن میکند میگوید خب اگر دوست داری اشکالی ندارد فندک زیر مواد مخدر او روشن میکند! یعنی تو به او بگو ولی بعد جلویش را نگیر و کمکش هم بکن اشکالی ندارد او خودش تصمیم میگیرد! بحث سر این است که او اولاً فقط برای خودش تصمیم نمیگیرد بلکه برای جامعه تصمیم میگیرد. دوم این که خیلیها هم هستند برای خودشان تصمیم نمیگیرند بلکه برایشان تصمیمسازی میشود یعنی شما جو راه بینداز، جو و گفتمان مسلط را تغییر بده بعد ببین چه خبر میشود؟ جو حاکم جو دیانت باشد یک مرتبه عاشورا همه سیاه میپوشند حتی عرقخورها و خانمبازها! جو برگردد یک روز اعلام کنند که آی فلان, چند صد هزار نفر لخت میآیند در جامعه میرقصند. همیشه بوده، زمان پیامبر هم بودند همیشه بودند. هر دو تیپ هست یک تیپ هم آن وسط هستند جوگیر میشوند هم میآید سینه میزند و عزاداری میکند هم میروند آنجا... گفت هرجا بمب منفجر میشود بیشترین تلفات ایرانیها هستند هم توی کربلا هم توی تایلند. هم توی کربلا شهدا خیلی ایرانی هستند هم توی تایلند! و جالب است بعضی از اینها هر دوجا میروند. روزه نمیگیرد ولی زیارت میرود. خانم بیحجاب دیدم که توی یکی از فرودگاههای کشورهای اروپایی بیحجاب کامل تسبیح دستش بود داشت ذکر میگفت یعنی جو مؤثر است، آموزش مؤثر است. خب معلوم میشود این خانم بیدین نیست عقیده دارد ولی یا آگاهی ندارد یا التزام ندارد. خلاصه باید ابعاد مختلف را با هم دید.
نکته بعدی این که سر مسائلی مثل حجاب ما نمیتوانیم سی سال هیچ کاری نکنیم بعد یک مرتبه یک سوئیچ بچرخانیم درست شود. یک نسلی اول انقلاب آمد و به تدریج اینطوری شد، که اکثرشان هم نه ضد مذهب هستند و نه ضد نظام و انقلاب هستند اصلاً نه انقلابی هستند نه ضد انقلابی دارند زندگیشان را میکنند ولی جوگیر میشوند. ما وظیفهمان را نسبت به این قشر عمل نکنیم، 20 سال، 30 سال همینطور ولشان کنیم بعد یک مرتبه بگوییم آی اینطوری شد. همینطور که به تدریج اینطوری شد به تدریج هم باید درست شود این هم بُعد فرهنگی دارد، تربیتی، رسانهای و بخشی آموزش و پرورش، نظام دانشگاهی ما، بخشیاش رسانه ملی، الآن فضای مجازی، خود خانوادهها، بخشیاش اصلاح در قوانین است ما قوانینی داشتیم و داریم که نهادهای حکومتی کلاً در این قضیه و چند قضیه دیگر، کلاً ترک فعل کردند! اصلاً به وظیفهشان عمل نکردند حکومت باید به وظیفهاش عمل کند وظیفهاش احیای دین است، اقامه قسط است، تأمین عزت و امنیت جامعه است. تلاش در جهت مبارزه با فقر و گرسنگی و فساد و تبعیض هم هست. یکیاش هم حتماً مسئله حجاب و بیحجابی است. این که میگویند حجاب ربطی به حکومت و قانون ندارد این حرف نه مبنای عقلی دارد نه مبنای شرعی دارد حتماً ارتباط دارد. منتهی چه نوع ارتباط؟ به چه بخشهایی از حکومت؟ و این نوع ارتباط یک بُعد آن فرهنگسازی، تعلیم و تربیت است و پاسخ به سؤالات وابهامات است. حکومت در این باب وظایفی دارد به سؤالات جواب بدهد. در مدارس در این 30- 40 سال اصلاً برنامهای نبوده که با بچهها صحبت کنند به سؤالاتشان جواب بدهند سؤالات خیلی ساده ابتدایی، در عرصه فیلم، انیمیشن، هنر، رسانه، هیچ کس هیچ کاری نکرده همه به هم نگاه میکنند. بعد از آن طرف چه میگویند؟ میگویند چهل سال است که میخواهید باحجاب کنید! چهل سال است دارید از حجاب میگویید این نتیجهاش شده! پس ول کنید بهتر است. نه آقا چهل سال حرف زدیم اصلاً کاری نکردیم. من با اطلاع دارم به شما میگویم که در این 40 سال نظام جمهوری اسلامی در اغلب این 40 تقریباً به اکثر وظایف خودش در حوزه فرهنگ پوشش در این کشور اصلاً عمل نکرده است اصلاً خیلی از مسئولین ما عقیده نداشتند این را لازم نمیدانستند و اولویت نمیدانستند! اصلاً قضیه از بدحجابی نیست مسئله کشف حجاب به طور سازماندهی شده است که یک فعالیت کاملاً سیاسی و ضد انقلابی و ضد دینی است از طرف سرویسهای جاسوسی و رسانههای دشمن دارد کار میشود در داخل هم یک عده هم به اینها وابستهاند پول میگیرند و ارتباط تشکیلاتی دارند اما یک عده هم نه بچه هستند. اصلاً نمیداند برای چی؟ یک بخشی از این بچهها نمیدانند فکر میکند مسلمان است و مسلمان لازم نیست که حجاب داشته باشد و نماز بخواند! ما یک مسلمان داریم که روزه نمیگیرد مسلمانیاش خوب است میچسبد! روزه نمیگیرد نماز نمیخواند و بعد زیارت امام رضا میرود و عاشورا هم آش نذری میپزند و میخورند! شربت میدهند! ولی به جایش نماز نمیخوانند. این به آن در. یعنی بخش مهمی از اینها اصلاً نمیدانند حجاب چیست و برای چه باید خودش را بپوشاند؟ راجع به نماز، یکی از بستگان ما سال اول بلوغش، ماه رمضان دم افطار دیدم خیلی حالش خراب است گفتم که چرا اینطوری هستی مگر سحری نخوردی؟ گفت توی مسجد محل بودیم که یک حدیث از پیامبر خواند که هرکس با یکی دوتا خرما روزه بگیرد بهشتی است! بعد گفت من خر شدم به حرف پیامبر گوش کردم – عین عبارتش – گفت منم خر شدم به حرف پیامبر گوش کردم دوتا خرما خوردم الآن دارم میمیرم! گفتم آن کسی که دارد این حدیث را میخواند باید توضیح بدهد که پیامبر میگویند اگر کسی هیچی هم گیرش نمیآید بخورد با حداقل بتواند بگیرد مریض نباشد، سالم باشد اینقدر پاداش دارد نه این که تو که سال اولت هست مادرت هم منزل غذا پخته، آمدی این کار را کردی. برای تو که مستحب نبوده دوتا خرما بخوری، برای تو مستحب است کل آن غذا را بخوری. خلاصه تبیین درست دین. یک عده از ما روشنفکربازهایی که از کفار جلو میزنند! میخواهند بگویند ما مرتجع نیستیم یک عده هم از این طرف مقدس مآب نه، خرمقدس! یک چیزهایی را واجب میکنند که خود پیامبر واجب نکرده ولی اینها به جای پیامبر واجب میکنند! یعنی از امیرالمؤمنین(ع) مسلمانتر اینها هستند اینها را نمیدانیم چه کار کنیم؟ گیر این دوتا افتادیم این طرف پخمهها و آن طرف هم کلاهبردارها! خر و روباه. معمولاً هم روباهها سوار خرها میشوند به اسم مذهب و دفاع از ارزشها و مقدسات. مثل این که هنوز بعضیها نفهمیدند که آقا نه باید سر مسائل اسلامی داعشبازی دربیاوری، الآن طالبان پیش داعشیها روشنفکر شدند. الآن داعشیها توی افغانستان به طالبان میگویند شماها سکولاریست و سوسول هستید! نه مثل اینها نه از این طرف روشنفکریها و قرتیبازیها که اسلام اصلاً واجب و حرام ندارد، خلاف محکمات دین حرف زدن. این تعادل که دین چیست و چگونه باید اجرا شود؟ نحوه دخالت حکومت در مسائل فرهنگی و اخلاقی که یکی از آنها هم مسئله حجاب است باز ما دوتا نگاه افراطی از دو طرف داریم و داشتیم. یک عده از آن طرف میگویند که حکومت هیچ کاری با فرهنگ و اخلاق و مسائل معنوی جامعه و مذهبی نباید داشته باشد اگر دخالت کند بدتر میشود و مثل قرون وسطا میشود و لج میکنند. جلوی هرچه را بگیرید بیشتر حریص آن میشوند هیچی نگو خودش درست میشود! دخالت نکنید ولش کنید! وظیفه دولت فقط ایجاد امنیت و رفاه است فقط امنیت اجتماعی و نظم اجتماعی را درست کند و یکی هم این که مردم گرسنه نمانند و از گرسنگی نمیرند. رفاه و امنیت! وظیفه دیگری در حوزه معنویت و اخلاقی ندارید اینها ربطی به حکومت ندارد. خب این یک نگاه که دقیقاً میشود دولت لائیک. یعنی تفکیک دین از دنیا، از سیاست، از مدنیت از اقتصاد و از همه چیز. یعنی دنیا اسطبل است! یعنی شما فقط باید علوفه آنان را تأمین کنی. مردم گوسفند هستند علوفهشان را تأمین کن مواظب باش گرگ به آنها نزند علف هم داشته باشند دیگر تربیت و معنویت و رشد و این حرفها نیست خب این خلاف تز انبیاء است. انبیاء گفتهاند فلسفه خلقت رشد معنوی، عقلانی و اخلاقی انسان است اصلاً اینجا برای آن آمدیم. این بدن و نیازهای طبیعیاش را گفتهاند اینها وسیله است آن هدف است. از این طرف آن دیدگاههایی که برای مردم نه حریم خصوصی قائل است و نه فکر میکند که مردم آزادی دارند و آزاد هستند قرآن کریم میفرماید: «... فَمَنْ شَاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْیَکْفُرْ...» (کهف/ 29)؛ هرکس میخواهد کافر بشود هرکس میخواهد مؤمن بشود خداوند در قرآن اقلاً در سه آیه به پیامبر اکرم(ص) میفرماید که ما اگر میخواستیم همه مؤمن زورکی باشند بلد بودیم. سه آیه قرآن که «لو شاءالله» با «لو» میآورد که اگر امتناعی است. چون عرب سه – چهار جور عرب دارد. در زبان ما و همه دنیا یک اگر بیشتر نداریم: 1) اگر «إذا» یعنی وقتی که این کار شد اینکار حتماً میشود. 2) یک اگر مشکوک است «إن» اگر اینطور بشود فلان. اگر نشود فلان. 3) یک اگر هم به آن «لو» اگر امتناعیه میگویند. «لو» یعنی آن اگری که نمیشود. مثلاً میگوییم اگر الآن همهتان بال و پر داشتید پرواز میکردید بله؛ ولی این اگری است که محقق نمیشود. خداوند در قرآن میفرماید: «لو شاءالله» اگر بر فرض محال خداوند میخواست همه، همینطور کلیشهای و قالبی مؤمن باشند خداوند همه را مؤمن میآفرید وحتی یک کافر در دنیا نبود. اصلاً فلسفه خلقت این نیست فلسفه خلفت این است که مردم آزادانه و آگاهانه با پای خودشان رشد کنند یا سقوط کنند. بهشت یا جهنم بروند. هیچ کس را نه باید به زور به بهشت برد نه به جهنم. پس وظیفه ما چیست؟ پس چرا میگویید امر به معروف نهی از منکر؟ اقامه قسط؟ مبارزه با کفر، مبارزه با استکبار، تشکیل حکومت و... پس اینها چیست؟ اینها برای حفظ عرصه عمومی وظیفه شماست برای این که مراقب باشید قدرت، ثروت، رسانه، حاکمیت به دست این تیپها نیفتد. باید با این مبارزه کنید، باید با کفر و نفاق مبارزه کنید. این یک بحث است که موانع رشد را از سر راه مردم بردارید آگاهی، آزادی، مسئولیت. اما این که خودشان برای خودشان چه تصمیمی میگیرند به شما ربطی ندارد حق خودش هست! پس چرا در حریم عمومی قانون میگذارید؟ برای این که حریم عمومی، حریم عمومی است! دخالت در سرنوشت دیگران دارد میکند. طرف میگوید من ماشین خودم هست جان خودم هست من میخواهم با ماشین خودم به در و دیوار بزنم و خودکشی کنم! جواب این است که اگر مسلمان هستی جانت برای خودت نیست جان تو هم امانت خداست. ماشین تو هم ملک حقیقی تو نیست امانت است و حرام است کسی به جان خودش و به آبروی خودش صدمه بزند. حرام است که مال خودت را نابود کنی. این هم حرام است. حتی در حریم خصوصی هم حق نداری خودکشی کنی، خودزنی کنی. حرام است یک کاری کنی که آبرویت برود. آبروی تو هم امانت خداست. در روایت میفرماید جایی که شما را به مهمانی دعوت نکردند نروید خودتان را نیندازید! برای چه؟ گفت بر این که تحقیر میشوی. همین که توی دلشان بگویند یا با نگاهشان بگویند این را نگاه، اصلاً کی به تو گفت بلند شدی اینجا آمدی؟ همین بس است! فرمود چرا وقتی که جایی دعوت نیستید میروید. پیامبر(ص) وقتی از مسجد میرفتند اصحاب هم راه میافتادند توی مسیر، سوال و پرسشی. به یک جایی که رسیدند ایستادند و فرمودند من امشب به منزل فلانی دعوت هستم بپرسیم اگر شما هم دعوت هستید با هم برویم یا اگر دعوت نیستید از هم جدا بشویم! چون بعضیها میگویند آقا تشریف آوردند ما هم لابلا با آقا میرویم هرجا سفره بود ما هم با آقا میرویم! فرمودند که این برای خودتان خوب نیست تحقیر میشوید. شما اینجا دعوت نشدید و هم صاحبخانه را اذیت میکنید به مشکل میافتد چون تدارک ندیده و منتظر شما نیست و هم خودتان تحقیر میشوید شما باید مراقب باشید و کرامت خودتان را حفظ کنید نباید یک کاری کنید که تحقیر بشوید. سر این مسائل حساس هستند. پس این روشن بشود چون بعضیها میگویند قرآن هم به پیامبر(ص) میفرماید که: «لعلّک باخع نفسک» خودت را از غم دیگران کشتی از این که چرا همه ایمان نمیآورند. یعنی صاحب کار خودش کوتاه آمده پیامبر ول نمیکند. خداوند میگوید ما که از شما نخواستیم که انتحار کنی! داری از غصه خودت را میکشی که چرا همه ایمان نمیآورند؟ «...عَلَیْکَ إِلَّا الْبَلَاغُ...» (شوری/ 48)؛ وظیفه شما فقط این بود که اینها را آگاه کنی که بفهمند که اگر الف پس آنگاه ب و اگر جیم پس آنگاه دال! انتخاب با خودشان است. یا آنجا که میفرماید «...حَریصٌ عَلَیکُم...» (توبه/ 128)؛ پیامبر حریص بر شماست. حریص است حرص میزند که چرا عدالت اجتماعی، توحید، معنویت، اخلاق و ایمان نیست. دارند پیامبر را میزنند کتک میزنند سروصورتش خونین، هنوز تو مکه هستند. یکی از این مشرکین گفت من گفتم فایده ندارد باید بروم از جلو سنگ توی سرش بزنم که بیفتد. آمدم دیدم سر و صورت ایشان خونین است سنگ را زدم بعد ایستادم ببینم چه میگوید؟ دیدم سروصورت پیامبر اکرم(ص) پر از خون است و دارند زیر لب چیزهایی میگویند که گفتم حتماً دارد به ما فحش میدهد. یا دارد ما را نفرین میکند. آمدم جلو دیدم پیامبر دارند میگویند «اللَّهُمَّ اغفِرْ لِقَومِی فإنّهُم لا یَعلَمُونَ» خدایا مردم من را ببخش. اینها نمیدانند. بازی خوردند. همینهایی که من را میزنند خدایا همینها را ببخش. انهم لایعلمون اینها نمیفهمند من به آنها چه میگویم من میخواهم آنها را نجات بدهم ولی آنها بر من سنگ میزنند. خب از این طرف این.
از طرف برای مردم حرص میخورد. «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الکُفّارَ وَالمُنافِقینَ وَاغلُظ عَلَیهِم وَمَأواهُم جَهَنَّمُ وَبِئسَ المَصیرُ» (توبه/ 73)؛ با اینها مبارزه کن و بر دشمن سخت بگیر اما با مردم چی؟ عوام؟ همین قشر خاکستری؟ همین که فضا اینطرفی بشود میآید فضا آن طرفی بشود در خیابان میرقصد. اینها مستضعف هستند اینها معاند و دشمن نیستند، مستضعف فکری است، مستضعف مالی است. باید عرصه عمومی اصلاح کنی و مراقب باشی که شیب جامعه به آن سمت نرود بلکه به این سمت باشدو که هرکس میخواهد رشد کند امکانات برایش فراهم باشد. هرکس میخواهد سقوط کند امکانات برایش حداقلی باشد. اگر میخواهی فاسد بشوی برو زیرزمین! یک وقتی رئیس جمهور آخر دهه هفتاد گفت آقا وقتی جلویشان را میگیرید خب زیرزمینی میشود! گفتم عجب استدلال جالبی است آقا جلوی مواد مخدر را نگیر و الا زیرزمینی میشود! گفتم اصلاً ما میخواهیم زیرزمینی بشود چون حکومت مسئول زیرزمینها نیست بلکه مسئول خیابانهاست. زیرزمینی میشود؟ چه حرفی است؟ حکومت مسئول زیرزمین و اتاق خواب آدمها نیست ولی مسئول خیابانها و عرصه عمومی است. و بسیاری از اینها اطلاع ندارند ما اینها را آگاه نکردیم. این که در دهانشان میگذارند و یادشان میدهند و از جهاتی درست هم میگویند تا تذکر میدهند که حجابت را درست کن میگویند حالا همه کارها را درست کردید مانده دوتا تاری موی ما؟! اگر راست میگویید بروید دزدهای بیتالمال را بگیرید. زورتان به آنها نمیرسد میآیید به ما گیر میدهید؟ اولاً این حرف تا یک حدودی واقعاً درست بود یعنی تو که نمیتوانی ول کنی آن طرف هر کاری میخواهد بکند! سرمایهدار میلیاردی پول از بانک جمهوری اسلامی وام میگیرد وامش را نمیدهد با پولی که به اسم یک کار دیگری میگیرد میرود کالاهای اشرافی و تشریفاتی توی مملکت میآورد که کل سبک زندگی یک جامعه را بعد از 20- 30 سال عوض میکند. هیچ نظارت نکنیم. اموال عمومی، بانک، بیتالمال، تجارت خارجی، ارتباطات، رشوه، اختلاس، اینها به ما مربوط نیست اینجاها ما به حکم شریعت کاری نداریم به تو چسبیدیم! خب معلوم است به تو این حرف را میزند حق هم دارد. مگر میشود حکومت به وظایف شرعی خودش عمل نکند بعد این توی خیابان باید به وظیفه شرعی خودش عمل کند! خب نمیکند. به وظیفه شرعی خودت عمل کن بعد میتوانی، هم جرأت داری و هم حق داری بگویی من دارم به وظیفهام عمل میکنم تو هم باید به وظیفهات عمل کنی. و بعد جواب دادن به سؤالات اینها. همین تیپهای بدحجاب یک جور نیستند. من یک وقتی 20 سال پیش این بدحجابها را طبقهبندی کرده بودم 13- 14 نوع بدحجابی را توضیح دادم که اینها هیچ کدام با هم مساوی نیست. یک عده تنبل هستند فقط تنبلی است بیعفتی نیست. یک عده جوگیر هستند یعنی کل خالهها و عمههایشان همه بیحجاب هستند. برایش سخت است که علیه آنها قیام کند. یک عده جوگیر هستند فکر میکنند این مد است. یک عده با پدر و مادرش دعوا دارد آدمهای مذهبی و متدین هستند با او درست ارتباط برقرار نکرده از لجش این کارها را میکند. یک وقتی یک خانم 40 و چند ساله که آن موقعها کم و بیش آرایش میکرد آمد پیش من گفت که آقای فلانی – در همان دانشگاهی که من داشتم راجع به حجاب صحبت میکردم – گفت من حرفهایتان را شنیدم خیلی منطقی بود ولی واقعاً اینطوری نیست که هرکس رعایت نمیکند به این چیزها عقیده ندارد. بعد واقعاً طفلک یک چیزی گفت که تا همین الآن یادم میآید ناراحت میشوم. گفت من الآن 42 سالم هست خب یک مدت خواستگار میآمد ما جواب رد میدادیم یا او نمیخواست یا ما نمیخواستیم مدام من و پدر و مادرم منتظر بهترش بودیم. حالا پدر و مادر من فوت کردند دیگر برای من خواستگار هم نمیآید. من هم تنها هستم 42 سال سنم هست فوق لیسانس هم گرفتم شانسی برای ازدواج ندارم من مجبور هستم به خودم برسم به دانشگاه بیایم و بروم شاید یکی پیدا بشود که با او ازدواج کنم. واقعاً این حرف را زد من میخواست گریهام بگیرد. یعنی یک بخشی از اینها اینطوری است. ما مسئله تسهیل ازدواج، مدیریت کردن مسائل جنسی، شما نمیتوانید ازدواج را در جامعه، فرهنگ ازدواج، اخلاق ازدواج و زمینه ازدواج را تسهیل نکنید بعد بگویید زنا نکنید، دوست و دختر نباشید، حجابتان را هم رعایت کنید. نمیشود. هم خود شماها اگر ازدواج نکنید الآن یک آدمهای دیگری بودید. این دختر و پسر تمام وجودشان عطش جنسی است و این را خداوند اینطور خلق کرده است. این موتور تشکیل خانواده است. شهوت، نعمت خدا و هدیه خداوند است. اگر شهوت نبود انسان نبود. شهوت را نمیتوانید رهایش کنید، تغذیهاش نکنید مدیریتش نکنید ولش کنید بعد که منفجر شد بعد شروع کنید توی سر آن بزنید. آن میزند سقف خانهتان را هم خراب میکند. خب ما اصلاً اینها را درست برخورد نمیکنیم الآن یک دختر و پسر بخواهند یک اتاق اجاره کنند چند میشود؟ اصلاً میشود که یک دختر و پسر یک اتاق اجاره کنند؟ فرهنگ ازدواج در کشور ما اسلامی نیست. فرهنگ سراسر حماقت است. اسلام مگر اینطوری است؟ اسلام ازدواج را هرچه آسانتر، سریعتر و بدون تشریفات است. ولی ما برعکس است. یک مراسم عادی بخواهیم بگیریم چند تومن میشود؟ ما باید به این مشکلات هم توجه کنیم. البته یک عده هم اینها را میبینند میگویند چون اینها هست حجاب را ولش کن باید اول این را حل کنیم. جواب این است که نه ول نکن. در آن حوزه به وظیفه خودت عمل کن، در این حوزه هم به وظیفه خودت. این که میگوید همه جا را درست کردید مانده اینجا؟ باید به او گفت ما هرجا دیگر هم برویم او هم مثل تو همین را میگوید. مثلاً میرویم قیمت مسکن را درست کنیم؟ میگوید همه جا را درست کردید مانده مسکن؟ نظارت بر بازارها. نظارت بر واردات و صادرات. چقدر از ارز و پول کشور برای چه چیزهایی میرود؟ خب جلوی آن را باز میگذارید. یکی از دوستان میگفت 2 میلیون سگ که توی خیابان دستشان میگیرند وارد شده! غذای سگ! غذای گربه! بعد میگویند اینجا تحریم هستیم ارز نداریم. گرانترین ماشینهای دنیا از هر کدام چندتایش در ایران هست. این چه جور تحریم است؟ اینها را که تحریم نمیکنند. ما باید خودمان اینها را تحریم کنیم و نظارت کنیم. این مسائل بنابراین همهاش باید با هم انجام شود. هم اینهایی که میگویند بروید اقتصاد و عدالت اقتصادی و اجتماعی را اجرا کنید بعد برای حجاب بیایید و تذکر بدهید. هم اینها اشتباه میگویند هم آنهایی که اینها را ول میکنند و فقط به این میچسبند. خب شما هم یک وظایفی دارید، خانوادهها، حکومت، ثروتمندان، قانونگذاران، دستگاه قضایی، مجریان، وزارتخانهها، شما باید کاری کنید که ده هزار فارغالتحصیل رشتههای فنی مهندسی که از دانشگاه بیرون میآیند زمینه و رغبت داشته باشند که بروند هزارتا کارخانه و کارگاه صنعتی و مزرعه را فعال کنند نه این که سیستم بوروکراسی را طوری بچینید که یک کسی هم میخواهد بیاید تولید کند اینقدر هفت خوان و هفتاد خوان جلوی پای او بگذارید که بگوید اصلاً غلط کردم که سراغ این کار آمدم! چقدر بچههایی که در 20- 30 سال گذشته توی کار تولیدی آمدند فقط به خاطر قوانین غلط و مدیران بعضیها فاسد و بعضیها احمق و غیر متخصص بیچاره شدند. یا ورشکست شدند، بدهکار شدند، زندان افتادند یا ول کرد من میخواهم یک کار تولیدی بکنم اینقدر باید زحمت بکشم و بیچاره بشوم. چرا این کار را بکنم؟ یک دلالی میکنم واردات، تازه قاچاق هم نه, با یک عمل آن به اندازه ده سال کار میکنم.
مسائل اجتماعی لایه لایه است. آنهایی که بطور سازماندهی شده دارند با حجاب و عفاف مبارزه میکنند کاملاً مربوط است که اینها کاملاً تشکیلاتی و مفسد فیالارض هستند با اینها باید قطعاً برخورد دقیق اطلاعاتی و قضایی سنگینی بشود که تعدادشان خیلی کم است ولی مؤثر هستند. الآن همین طرف که دیروز اعدام شد گفتند چند صدتا خودش تجاوز کرده، بعد برای فحشا به کشورهای مختلف میفرستاده، بعد یکی از این دوستان گفت نزدیک صدتا از این باندها فعال است. باندهایی که خودش مشغول گسترش همجنسبازی، رابطه جنسی با حیوانات، با کودکان، گسترش برهنگی، گسترش انواع مواد مخدر، آموزش میدهد که توی خانهات در آشپزخانهات چطوری مواد مخدر صنعتی تولید کن و هم مصرف کن! خب معلوم است با اینها فقط باید برخورد قوی و دقیق اطلاعاتی بشود شناسایی اینها، مراکزشان و پایگاههایشان. عین منافقین. منافقین چطوری ریشهکن شدند؟ بزرگترین تروریزم چطوری شدند؟ خانه به خانه و محله به محله. باید اینها را پیدایشان کرد و مستقیم وسط خال زد و لت و پارشان کرد. اما اینها یک اقلیتی هستند اکثریت بیاطلاع، و انگیزههایشان نه دینستیزی است نه ضدانقلابی. از آن 13 مورد، آن 12تاش هستند نه آن سیزدهمی که سیاسی و براندازی است. من یک بار یادم هست راجع به حضرت امیر(ع) صحبت کردم شبهای قدر بود دهه 70. از همان موقع تا همین الآن یک کسانی میآیند یک حرفهایی میزند که خدا شاهده گریهام میگیرد. یک وقت زمان خاتمی یک نمازجمعه ما رفتیم که صحبت کردیم - یک بار هم رفتیم. هر دههای یک بار میرویم! – رفتم صحبت کردم بعد که بیرون آمدم، آمدم میدان نزدیک بلوار ارتش، رفتم توی سوپر مغازه چیزی بگیرم دیدم یک دوست دختر و پسر، البته من نمیدانستم کدام پسر است کدام دختر! آن زمان، اینها پیشگامان بودند. آن زمان دختره شلوارش زیر زانویش چسبیده، لباسهای چسب، قرمز، موهای قرمز. پسر هم زیرابرو برداشته! اینها جزو رهبران و پیشگامان بودند، اینها جزو پیشکسوتها و پیران این مسیر بودند چون آن زمان اصلاً این چیزها رایج نبود الآن زیادتر شده است. دیدم آمدند طرف من، با خودم گفتم خب معلوم است دارد میآید فحش بدهد اگر فحش داد من چه فحشی بدهم، اگر توی گوشم زد چه کار کنم؟ همینطور داشتم توی ذهنم تصور میکردم چون یقین داشتم که اینها یک برخوردی با من میکنند. خدا را شاهد میگیریم دیدم آمدند جلو گفت که – دختره آمد بعد فهمیدم دختر است – گفت که شما فلانی هستی؟ گفتم بله. دستش را جلو آورد با من دست بدهد. گفتم بفرمایید. هنوز هم نمیدانستم میخواهد چه کار کند؟ با خودم گفتم شاید یک فن کاراتهای چیزی روی ما اجرا کند. گفتم بله بفرمایید. گفت شما چه زمانی نمازجمعه میروید ما هم بیاییم؟ یک بار هم من توی خیابان انقلاب، گاهی برای کتابهای جدید میروم قبلاً بیشتر میرفتم. این هم برای 10- 20 سال پیش است، همین الآن هم مکرر تکرار میشود. تیپ و قیافه او هم خیلی مثل این خانمهای خیابانی بود. من دیدم ایستاده من دارم رد میشوم من را مرتب صدا میکند. من فهمیدم دارد من را صدا میکند محل نگذاشتم گفتم ما را با این نبینند بد است. این هم دنبال ما راه افتاد. ول نمیکرد مدام گفت آقای فلانی، با خودم گفتم برگردم با او صحبت کنم ول کند برود اینجا نایستد، این دنبال ما راه افتاده حالا میگویند لابد سر قیمت دعوایشان شده! من ایستادم گفتم بله خانم بفرما. یعنی زودتر حرفت را بزن برو. گفت شما فلانی هستی؟ گفتم بله. گفت ما توی خانهمان نشسته بودیم حالا خانوادهای که شب نوزدهم و بیست و یکم رمضان که عزادار نیست توی ایران کم است حتی این عرقخورها و دزدها هم آنجا میآیند عزاداری میکنند حتی گاهی روزه میگیرند شبها! ببین اینها چه خانوادهای بودند گفت ما فامیلها دور هم بودیم ماهواره بزن و برقص بود میدیدیم، یکی از بچهها ماهواره را دستکاری کرد روی کانال ایران افتاد دیدیم تو داری صحبت میکنی چندتا جمله از علی گفتی، ماها گفتیم باز این آمده بزن همان ماهواره. پدرم گفت نه، بگذار ببینیم چی زِر میزنه؟ بعد ما نشستیم ببینیم شما چی زِر میزنی دیدیم که 4- 5تا جمله از علی گفتی که ما تا حالا اصلاً نشنیده بودیم. گفت ما ماهواره را ول کردیم و نشستیم ببینیم علی چه میگوید؟ بعد گفت مادر من نذر کرد گفت هر کدام صدتا صلوات بفرستید برای فلانی.
یک آقایی در خیابان زرتشت، بغل ما مرکز یهودیهاست. یک روز داشتم رد میشدم دیدم یک آقایی با دخترخانمش جلو آمد قیافهاش مسلمانی بود منتهی با این کلاههای عرقچین یهودی سرش بود بعد گفت فلانی من یهودی هستم هر وقت صحبت میکنی به بچههایم میگویم قلم و کاغذ بیاورید این حدیثهایی که از پیامبر اسلام و علی میگوید اینها را بنویسید.
یک روز دیگر یک جوانی توی خیابان سراغ من آمد گفت چرا شما که ایرانی هستید و فارسی هستید خوب حرف میزنید چرا از ایران و زرتشت هیچی نمیگویید؟ مدام از محمد و علی و حسن و حسین میگویید. اینها که عرب هستند. گفت من زرتشتی دانشجوی دکتری هستم. گفت ما 30- 40 نفر هستیم همهمان دانشجوی دکتری، مسلمان، مسیحی، زرتشتی، ولی هیچ کدام مذهبی نیستیم نه مسلمانهایش مسلمان هستند نه هیچی. ما با همدیگر دوست دختر دوست پسر هستیم رفیق هستیم با هم کوه میرویم. یک روز جمعه داشتیم میرفتیم کوه، بطور اتفاقی تلویزیون را دیدیم. این ها اصلاً جملههای پیامبر را نشنیدند، برای اینها درست معنا نشده، یک انتخاب درست از نهجالبلاغه، یک توضیح درست برای خیلیهایشان داده نشده، بعد گفت که از بس دیدیم قشنگ است – من اینها را برای خودم نمیگویم دارم میگویم دین چنین جاذبههایی دارد من که دارم فقط این حدیثها را نقل میکنم – خدا را شاهد میگیرم گفت کفشهای کوه پایمان بود داشتیم میرفتیم اینقدر این آیه و روایات قشنگ بود که ما کفشهایمان را درآوردیم و نشستیم به این حرفها گوش کردیم. بعد گفتیم ما این حرفها را قبول داریم. اسلام را قبول نداریم ولی این حرفها را قبول داریم. این حرفها خیلی قشنگ است. گفتم آقا خب اسلام همین حرفها هست همین که قشنگ است همان اسلام است. همینها اسلام است. گفت نه اینها اسلام نیست، اسلام آن چرت و پرتهایی است که میگویند! میگفت چرا از زرتشت نمیگویی؟ گفتم شما از زرتشت یکصدم پیامبر(ص) و علیبنابیطالب(ع) جملههای اینطوری بیاور من آنها را هم میگویم. ما چون اینها عرب هستند که دنبال اینها راه نیفتادیم. چون پیامبر و امیرالمؤمنین عرب هستند ما به عرب و عجم کاری نداریم. اینها چون انسان هستند چون نجاتبخش انسان هستند چون حرفهایشان اینقدر قشنگ است که تو الآن گفتی من اسلام را قبول ندارم ولی این حرفها را قبول دارم ما به دلیل همین حرفها اینها را قبول داریم.
فرودگاه کانادا داشتم به ایران میآمدم دیدم 7- 8 نفر گیتار هم دستشان بود بیحجاب بودند. من را دیدند آمدند من آنجا یقین کردم که اینها سلطنتی و ساواکی و منافقین هستند آمدند دعوا، گفتم حالا توی کانادا چه کار کنیم؟ آمدند جلو، خدا را شاهد میگیرم شروع کردند به سلام و علیک، گفت ما ایران نیستیم این طرف آب هستیم ولی این صحبتهای شما را گاهی گوش میکنیم از دین و پیامبر و علی و حسن و حسین میگویید ما این حرفها را قبول داریم. این را هم میخواستم بگویم که گاهی در خیابان بدحجاب میبینیم میگوییم کل ملت فاسد شدند! نه واقعاً اینطوری نیست. اکثر اینها یکی جوگیر هستند دوم این که بیاطلاع هستند. سوم این که من مکرر دیدم با آدم لامذهب وقتی که صحبت میکنیم گریه میکند. دانشگاه هنر هزار سال پیش من معلم معارف بودیم. یک دختری آنجا میگفتند وضعش خراب است. همه اینها دستشان توی دست هم بود که سر کلاس میآمدند آن زمان! اول دهه 70، باید میگفتیم که توی کلاس بهم نچسبید بعد که بیرون رفتید بهم بچسبید! اینطوری بودند. بعد آمده توی کلاس. من داشتم صحبت میکردم و آنها هم سؤال میکردند. یکی از این دخترها خیلی از من سؤال میکرد. یک پسری بود یک دستش قطع بود آمد کنار من، گفت آقای فلانی، گفتم بله؟ گفت با این دختره زیاد صحبت نکنید این وضعش خراب است این با دو سوم پسرهای کلاس بوده، اینها الآن به شما شک میکنند! گفتم چطوری شک میکنند این طفلک آمده دارد سؤال میکند. گفت نه، سؤالهای این بازی و الکی است. بعد یک روز درس معاد بود. آیات قرآن راجع به قیامت. توی این کلاس تنها کسی که گریه میکرد وقتی من این آیهها را میخواندم همین دختره بود. این یک جوری گریه میکرد که بعد من گفتم این آیههای معاد را که من میخواندم اینطور که قلب این دختر تکان میخورد و داشت بلند بلند گریه میکرد یک کدامتان ککتان نگزید! بله انحرافات دارد ولی باید به اینها کمک کرد و میشود کمکشان کرد.
از این مردم مأیوس نشویم. امیدوار باشیم. تکیه به خدا. اعتماد به مردم و انجام وظایف خودمان، و خداوند اگر به وظیفهمان عمل کنیم خداوند برکت میدهد و یک به هزار هم باشید پیروز میشوید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
هشتگهای موضوعی